اما بودند کسانی که اسیر وسوسه زمین نشدند مثل برادران لولاگر . برادرانی که برای اخوت بیشتر باب شراکت کوک کردند . و حاصل شراکتشان خانه های شد با خشت پاک ! شاخص ترین خروجی شراکت آنها شد خانه لولا گر یا به عبارتی کوچه لولاگر!
ماجرا ازاین قرار بود که این برادران یکی به نام محمد باقردر ایران به ساخت و ساز ملک مشغول بود و دیگری به نام اکبر در برلین آلمان در کار فرش فعال بود . زمانی آنها تصمیم میگیرند که به کمک هم و برای هم خانه هائی بسازند . در طی مدت زمانی اکبر از آلمان پول فرستاد و محمد باقر هم در ایران شروع به ساختن کرد . محمد باقر برای اینکه هیچ خدشه ای در فعل شراکتشان به وجود نیاید بر آن شد که هر چه میسازد در آینه معرفت نمایان سازد پس خانه ای ساخت و در مقابل مثل آن را در روبروی آن بنا نهاد حتی یک آجر هم نسبت به هم نه زیاد بود نه کم . به تدریج کوچه ای شکل گرفت با بناهای قرینه ای که هر کس پا در کوچه میگذاشت در چپ و راست کوچه خانه هائی میدید درست شبیه . گویا سراسر کوچه را آینه چیده اند . امروزه این کوچه که در خیابان حافظ تهران قرار دارند و خانه های آن به نام خانه های لولاگر در فهرست آثار میراث فرهنگی ثبت شده است . برادرانی که رسم امانتداری را روی زمین به اثبات رساندند . واقعا باید سئوال کرد امروزه اینهمه تراکم ساختمانهای ریز و درشت رسم امانتداری و صداقت در آن رعایت شده است ؟ آیا معماران و مهندسین و طراحان اصل صداقت را پیشه کرده اند ؟ اگر چنین است پس چرا روزگارچنان است که بی سقفان جسرت به دل هستند و دیده در خون ؟!
و خدا به خدادا خانه ای داد !
شاید (موزه ساعت) یا (تماشا گه زمان ) به گوشتان خورده است . این موزه در اصل خانه حسین خداداد بوده است که امروزه به صورت موزه میزبان علاقه مندان است . خانه خداد در خیابان ولیعصر خیابان زعفرانیه تهران واقع شده است .
خداداد که کارآفرینی قابل بود و همچنین در امر بازرگانی و صنعتگری ید طولائی داشت در سال چهل و دو مبادرت به خرید این خانه کرده و برای قوام و زیبا سازی آن اقدام کرد . خداداد از ماهرترین معماران و مهندسین مدد گرفت و گچبری آن را به استاد کار آن روزگار سپرد و زیر نظر همین استاد ، گچ کاران معتبری به کار گرفته شده و در طی دوازده سال خانه ای رویائی وو ارزنده ای را به یادگار بر جا گذاشتند .
خداداد زیاد در این خانه فیض نبرد و یک سال بعد از انقلاب به آمریکا مهاجرت کرد و در نتیجه خانه خوش تصویر توسط بنیاد مصادره شد و بعد از مدتی تبدیل به موزه ساعت شد و
بقای خانه های ماندگار پندی برای معماران امروزی !
به هر حال از این دست خانه های ارزنده در سراسر کشور کم نیستند اما در مقابل خانه های پفکی و زشتی که مثل قارچ اینجا و اونجا روئیده میشوند تا فقط به طور موقت سرپناهی باشند دیگر مجال قیاس بین خانه های به راستین خانه با این نمایشهای مسخره گچ و آب و خاک باقی نمیگذارد و باید گفت حیف و صد حیف که فقط ثروت ملی نابود میشود و نام معماران جاودان هم مخدوش .
0 نظر ثبت شده است.